باید گذشت از تو ….چه میگویم از تو که چند سال پیش گذشتم اما باید گذر کنم از نامهربانیهای تو …از رفتار تحقیرآمیز و بی تفاوتیهای تو باید بگذرم ….از کم محلیها که نه، از بی محلیهای ……باید بگذرم ….من چرا هنوز به تو فکر میکنم شاید چون سراسر بدی بودی و بدی دلم برای روزهای زیبای خودم میسوزد که چرا به دست تو رنگ شب زدم تو به جوانی و زیبایی من رحم نکردی چطور میتوانم با تو مهربان باشم تو مرا ندیدی کم بودی و مرا در لابهلای روزمرگیهایت گم کردی الان چه میخواهی ؟ای کاش مثل آن سالها، حالا هم نبودی نه نه دیگر نمیتوانم نشانی از تو در گوشه دلم داشته باشم!راستی یک حرف مانده این را بگویم و ….آن اسمی که حالا در کنارش روزگارت را میگذرانی، بر او حق دارم بر گردنش حق دارم ده سال پیش من او را میشناختم نمیگویم آن زن مبارکت باشد آن اسم مبارک لحظههایت باشد فقط به حرمت همان لحظهای که اسمش را گفتم اسم مرا از یاد ببر من هم به احترام تمام لحظههای خاکستری که در قلبم حک کردی اسمت را دیگر نمیآورم ….. بخوانید, ...ادامه مطلب
حالا اینکه تو عاشق بوده ای و عاشقی کرده ای عشــــــــــــــــق؛باز هم همان عشـــــــــــــــــــق است مثل خــــــــــــدا که ما بی مهر می شویم ما فراموشش می کنیم ما نمی بینیم دستان نوازشگرش را اما او باز هم خــــــــــــــــــدایی می کند باز هم دلش برای خنده های ما تنگ می شود عادل دانتیسم,عاشقی,عاشقی 2,عاشقیت,عاشقی جرم قشنگیست,عاشقی دانی چه باشد,عاشقی دردسری بود نمیدانستیم,عاشقی تو,عاشقی شعر,عاشقی ۲,عاشقی چیست ...ادامه مطلب